صورت نگاری کردن. (آنندراج). عمل صورت آراء. نقاشی. صورت نگاری: خردکاری به کار بنائی نقشبندی به صورت آرائی. نظامی. روشنی یافت از تو بینائی نه به صورت به صورت آرائی. نظامی. رجوع به صورت شود
صورت نگاری کردن. (آنندراج). عمل صورت آراء. نقاشی. صورت نگاری: خردکاری به کار بنائی نقشبندی به صورت آرائی. نظامی. روشنی یافت از تو بینائی نه به صورت به صورت آرائی. نظامی. رجوع به صورت شود
دهی است از دهستان دالو بخش مرکزی شهرستان آمل. در 15 هزارگزی شمال خاوری آمل در دشت واقع است. هوای آن معتدل، مرطوب و مالاریائی می باشد. 55 تن سکنه دارد. آب آن ازرود خانه هزار. محصول آن برنج، کنف، صیفی. شغل اهالی آنجا زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان دالو بخش مرکزی شهرستان آمل. در 15 هزارگزی شمال خاوری آمل در دشت واقع است. هوای آن معتدل، مرطوب و مالاریائی می باشد. 55 تن سکنه دارد. آب آن ازرود خانه هزار. محصول آن برنج، کنف، صیفی. شغل اهالی آنجا زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
نمایندۀ صورت. نشان دهنده صورت از جلا و صافی: صورت نمای شد رخ خاقانی از سرشک رخسار او نگر صنما منگر آینه. خاقانی. ، خالق. آفریننده. مصور: عجب زآن صانع صورت نمایت که چون شیرین نشد تلخ از هوایت. نظامی
نمایندۀ صورت. نشان دهنده صورت از جلا و صافی: صورت نمای شد رخ خاقانی از سرشک رخسار او نگر صنما منگر آینه. خاقانی. ، خالق. آفریننده. مصور: عجب زآن صانع صورت نمایت که چون شیرین نشد تلخ از هوایت. نظامی